خواب 5 / خودزنی با توهم

دو سال رفاقت تنگاتنگ با یک توهم، تجسم کن یکی که خیلی به رفاقتش دلبسته ای، همیشه همه جا کنارت هست، ناغافل بعد از دو سال بفهمی که هیچکس اونو نمی بینه و تویی که باید اینو هضم کنی که اون آدم یه توهم بوده، واقعی نیست! فقط تو مغزته!
تو هضم همین داستان ها هستی که دوچرخه سوار عینکی که مثل همیشه سربزنگاه به دادت میرسه و همیشه تو بد ترین موقعیت ها به کمکت میاد و جونتُ نجات میده از راه میرسه و از یه دردسر دیگه خلاصت می کنه،‌وقتی که پشت زین دوچرخه اش نشستی و با سرعت از نکبت دور میشی، با خودت میگی پس دوچرخه سوار عینکی، همون که قهرمان زندگیت بود، یه توهمه! بلافاصله از پشت دوچرخه میپری پایین و اون به راهش ادامه میده.....
با خودت فکر میکنی که ای وای...کاش نمپریدی، کاش باش میرفتی، حالا هرچی که بود...مجبور نبودی تو این جهنم قاطی این همه دشمن قرار بگیری....

میلاد / فندک / آتیش / خودسوزی / فرار



از اینجاش تنها چیزی که یادمه این بود که یه عده آدم با فندک و شعله های بزرگ آتیش دنبالم می کردن،‌منم فرار، برای اینکه راحت بشم و دیگه دنبالم نیان، همینطور که از دستشون فرار میکردم،‌خودسوزی کردم! خودمُ انداختم تو یه آتیش بزرگ که اون اطراف بود

نظرات 8 + ارسال نظر
Somebody 15 - شهریور‌ماه - 1390 ساعت 05:18 ق.ظ http://alienmind.blogsky.com

چطور خواب هات یادت می مونه! :-o

یه دفترچه ای هست، زیر تخت...یکی دو سالی هست اونجاس؛ هر وقت خوابی وادارم کنه از خواب بپرم، بی معطلی هرچیزی که تو ذهنم هست تو دفترچه مینویسم و دوباره خواب، فرداش میرم میبینم چه خبر بوده

نیلوفر 15 - شهریور‌ماه - 1390 ساعت 06:52 ق.ظ http://www.sun-14.blogfa.com

...........ღ☆☆ღ
.........ღ☆☆ღ
............ღ☆ღღ☆☆ღღ☆☆ღ
...............ღ☆ღ☆☆☆ღღ☆☆ღ
.....سلام.........................ღ☆ღ
....................ღ☆☆ღ
..زود.......بیا.....ღ☆☆ღ
....................ღ☆☆ღ
....................ღ☆☆ღ
..نظر..............ღ☆☆ღ
.........یادت.....ღ☆☆ღ
....نره ها........ღ☆☆ღ
..................................................
ღ☆☆ღ..................منتظرم.....ღ☆☆ღ
ღ☆☆ღ...............................ღ☆☆ღ
ღ☆☆ღღ☆☆ღღ☆☆ღღ☆☆ღღ☆☆ღ
...ღ☆ღღ☆☆ღღ☆☆ღღ☆☆ღღ☆ღ
.................................................
..................๑๑๑...๑๑๑
..................๑๑๑...๑๑๑
......................๑๑๑
......................๑๑๑
............................
...............ღ☆☆ღ
.............ღ☆.......☆ღ
................ღ☆☆ღღ☆☆ღ
............................ღ☆☆ღ
.............................ღ☆☆ღ
.............................ღ☆☆ღ
............................ღ☆☆ღ
.........................ღ☆☆ღ
3 دقیقه وقت بذار و بخون مهمه...
اگه مایل به تبادل لینک هم بودی خبرم کن

این جینگولک بازیا و کثیف کاریا چیه...انقد مزحک بود که حتی وبلاگتو باز نکردم!

الکلی 25 - مهر‌ماه - 1390 ساعت 07:25 ق.ظ http://19-92.blogfa.com

چه فکر درب و داغونی داری٬
:|

[ بدون نام ] 11 - آبان‌ماه - 1390 ساعت 09:47 ق.ظ

خواب ۴ / چی پس ؟؟

ozzy asburne :D 11 - آبان‌ماه - 1390 ساعت 09:48 ق.ظ http://19-92.blogfa

منبودم کامنت قبلیه

[ بدون نام ] 11 - آبان‌ماه - 1390 ساعت 09:49 ق.ظ

ozzy asburne 18 - آبان‌ماه - 1390 ساعت 01:49 ب.ظ

یاااااااااااااار دبستااااانی منننننننننن
با من و دنبال منی
چوب آرون بر سر ما
مثل چوب توووو کوووون منییییی

سلااااام من عن کفتر هستم از شرکت بابام تماس میگیرم شما یه عدد چیز کیک سفارش دادین ؟؟؟

الکلی 13 - بهمن‌ماه - 1390 ساعت 09:54 ب.ظ http://19-92.blogfa.com

داشتم دست نوشته هاتو میخوندم !
خیلی آشغالی میلاد. منم میخوام اونطوری بنویسم خب

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد